آسمان کوچک ما تمام سعی خودشو داره که ارتباط کلامی برقرار کنه و جالب اینجاست که اول کلمه کامل رو ادا می کنه و بعد یاد می گیره که مهم نیست و نباید زیاد خوشو خسته کنه و خلاصه میگه
یعنی این بچه ها عشق اند و زحمت بسیار الان از خستگی نا ندارم فردا هم مهمون دارم و تا می بینه دو دقیقه یک جا نشستم بنا بر نق نق می ذاره کلا فکر می کنه باید دربست درخدمتش باشم . مثل الان که من پشت میز نشس
خوب کلی نوشته بودم و ردم روی دکمه ثبت نوشته زدم که دیدم ارسال نشد و خانومچه پریز مودم را کشیده بودند تو این فاصله اتصال مجدد رفت شام خورد و آب و الان اراجیف بهم می بافه و کاملا نا مفهوم فقط پیداست که خوشحاله سیر و خشکه و غمی نداره دیگه .
کلی نوشته بودم که خلاصه می کنم تیتر وار ، کلماتی که میگه:
انجی = انجیر آب مِ=آب می خوام دویه دویه دویه دویه = دارم آواز می خونم خوشحالم
اوتاد= افتاد اداخ= انداختم ایز= بریز نام نام = یک غذای خوشمزه می خوام
جیه یا شی آبه = شیر مامان اوله= حوله ( تلفظش با همون وزنه) کتاب = تابه
از دیروز اصرار داره خوش غذا بخوره قبلا کمتر بود ولی این دو روزه جدی تر شده
فردا دوشنبه روز تعطیل منه و خواهرشوهرم رو دعوت کردم همون تو مشهد زدم لیوانش رو شکستم .
دوباره نق نق شروع شد و با من دست به یقه شده
وای سرم رفت
,نق ,کنه ,دویه ,الان ,آب , ,کنه و ,دویه دویه ,می کنه ,نق نق
درباره این سایت